کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب- سید مرتضی آوینی
مقدمه:
چرا ما باید «توسعه» پیدا کنیم؟ به این پرسش از سر تسامح پاسخ های بسیاری گفته شده است، از جمله:
- برای زدودن فقر و رفع محرومیت؛
- برای رفاه بیشتر و استفاده از نعمتهای خدایی؛
- برای آنکه اصلاً خداوند بشر را به همین دلیل خلق کرده است: «آباد کردن کرة زمین»؛
- برای پیشرفت تکنیکی در جهت مقابله با تمدن غرب؛
- برای همپایی با قافلة تمدن پیشرفته مغرب زمین؛
- برای دستیابی به خودکفایی در مقابله با امپریالیسم و دشمنان دیگر انقلاب اسلامی؛
- برای تکامل علمی و صنعتی در جهت تولید سلاحهای پیشرفتة نظامی و دستیابی به استقلال سیاسی و جواب های دیگر.
اما به راستی
این جوابها - و پاسخهای دیگری که ممکن است داده شوند- چه نسبتی با اسلام دارند؟
آیا ما این جواب ها را مستقیماً از مبانی اسلامی در قرآن و روایات و … استخراج کردهایم، یا به مجموعهای از تحلیلهای
جمعآوری شده از مسموعات روزانه و تخیلات من درآوردی شبانه یا مقالات علمی و صنعتی
ترجمه شده از «سایِنْتیفیک آَمِریکن» ، «نیوزویک»، «نَشْنال جِئوگْرافی» و غیره،
یا به گزارش سمینارهای دانشگاهی و غیر دانشگاهی غربی و شرقی و … اکتفا کردهایم و اصلاً به سراغ معارف اسلامی نرفتهایم
تا بدانیم که آیا قرآن و روایات این تخیلات و تصورات ما را تأیید میکنند یا خیر؟
و بعضیها هم اصلاً در «اصل
ضرروت بازگشت ما به مبانی اسلام در همة زمینهها» شک میکنند و میگویند: «چه
احتیاجی هست که نظر قرآن و روایات را بدانیم؟ اینها جزو مسلمات علمی در مراکز
دانشگاهی دنیاست؛ چگونه میتوان در آن شک کرد؟ مگر نه این است که سراسر دنیا بر
همین مبانی عمل میکنند؟» «این
مسائل برای فقه اسلام بسیار تازه است. ما باید صبر کنیم ببینیم آقایانِ فقها در
این موارد چه نظر میدهند؛ تا آن روز هم نمیتوانیم دست روی دست بگذاریم.»
بعضیها هم که با یک پیشداری قبلی در میدان آمدهاند جواب میدهند: «آقاجان! شما دارید به اسلام خیانت میکنید. مردم دنیا به ما میخندند. معلوم است که اسلام با پیشرفت وتمدن و علم مخالف نیست، اگر فرنگیها کافر هستند چه ارتباطی با پیشرفت های علمی آنها دارد؟ اصلاً این نقشة آمریکاست؛ آنها میخواهند ما را در این بحثها بیندازند تا ما از پیشرفت و تکامل غافل شویم و از قافلة تمدن عقب بمانیم و …و جواب های دیگر.
اما از همة این حرفها گذشته، آیا ما نباید بر مبنای نظریات اسلام و احکام آن در همة زمینهها عمل کنیم؟ اگر نه، پس آن وجه تمایز ذاتی که انقلاب اسلامی را از سایر انقلابهای غیر الهی جدا میکند در کجاست؟ آیا همین که مسئلین سطوح بالا مسلمان و بعضاً از علمای روحانی هستند کفایت میکند و دیگر مهم نیست که این مسئولین بر مبنای اسلام عمل کنند یا نه؟ مسلّماً اینچنین نیست. پس چیست؟ آیا مظاهر این تمدن کنونی بشر که به نام تمدن غربی معروف است کاملاً منطبق بر اسلام است؟ اگر اینچنین باشد البته دیگر جایی برای تردید نمیماند؛ اما شما را به خدا، برای رسیدن به همین نظریه هم نباید در متون و معارف اسلامی و مخصوصاً در قرآن تحقیق کرد؟
البته مقصود
این نیست که در قرآن بگردیم و درست یا غلط، آیاتی در تأیید علم و هنر و صنعت و
تشویق انسان به عمران و آبادی و استفاده از مواهب مادی و تسخیر طبیعت پیدا کینم و
اینها را دالّ بر اعتقادات خودمان بگیریم. نه! این کار از بیاعتنایی به نظریات
اسلام بسیار بدتر و ظالمانهتر است. لفظ «علم» در جهان امروز قرنهاست که به معنای
اصطلاحی خاصی استعمال میشود که مترادف با معنای علم در قرآن و روایات نیست. چگونه
میتوان فیالمثل لفظ «علم» را در قرآن به معنای «علوم تجربی» گرفت و ادعا کرد که
اسلام علوم امروز را کاملاً تأیید کرده است؟ یا مثلاً عدهای برای توجیه «گردشهای
علمی و هنری» خویش در خارج از کشور به قرآن استناد میکنند و آیة قُلْ سیروُا فِی
الأَرْضِ را شاهد میآوردند! … نه! مقصد این است که حقیقتاً نظر اسلام را
پیدا کنیم؛ چه در تأیید این تمدن جدید بشر باشد و چه در ردّ آن.
پی نوشت:
خواندن این کتاب را به شدت توصیه می کنم؛ این کتاب را از لینک ذیل می توانید دانلود کنید.
دریافت (دانلود) توسعه و مبانی تمدن غرب- سید مرتضی آوینی
من از دانشجویان سخت علاقه مند به شما هستم
خواستم بدانم این سایت متعلق به شخص شماست؟